2. حضرت زهرا سلام الله علیها
2.24. قنفذ یکی از مهاجمان به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
حدیث اول : در کتاب سلیم بن قیس امده که سلیم میگوید: عمر بن خطاب از همه کارگزارانش، نصف اموالشان را به خاطر شعر ابومختار به عنوان غرامت گرفت، ولی از قنفذ عدوی چیزی نگرفت، درحالی که او هم از کارگزاران او بود، و تمام آنچه را از او گرفته بود که بیست هزار درهم بود به او بازگردانید، و حتی یک درهم و نصف یک درهم هم از او نگرفت. از جمله کارگزاران او که مورد غرامت قرار گرفتند، ابوهریره والی بحرین بود. عمر اموال او را شمرد که به بیست و چهار هزار درهم رسید و دوازده هزار آن را به عنوان غرامت از او گرفت.
ابان میگوید: علی علیه السلام را ملاقات کردم و درباره این کار عمر (غرامت نگرفتن از قنفذ) از آن حضرت پرسیدم، امام فرمود: میدانی چرا نسبت به قنفذ خودداری کرد و از او هیچ غرامتی نگرفت؟ عرض کردم: نه، نمی دانم. حضرت فرمود: زیرا او (قنفذ) بود که فاطمه را با تازیانه زد، زمانی که آمده بود بین من و آنها فاصله شود. فاطمه صلوات الله علیها از دنیا رفت درحالی که اثر تازیانه او در بازویش همانند دست بندی باقی مانده بود.
باب ۲۰ مجلد ۳۰ بحارالانوار حدیث ۱۵۲
حدیث دوم :امام صادق - علیه السلام - فرمودند: وقتی پیامبر - صلی الله علیه و آله - به معراج برده شدند، به ایشان گفتند: خداوند تو را در سه چیز میآزماید تا میزان صبر تو را بسنجد. ایشان فرمودند: ای پروردگار! در برابر امر تو تسلیمام و جز با یاری تو توان صبر ندارم....سومین مورد ، کشتاری است که اهل بیتت پس از تو به آن دچار میشوند:...دخترت مورد ظلم و حرمان واقع میگیرد و حقی که تو برایش قرار داده ای غصب میشود و در حالی که بار دار است کتک میخورد و بدون اجازه بر حریم و منزلش تجاوز میشود و سپس مبتلا به خواری و ذلت شده و هیچ دفاعی برای خود نمی یابد و به سبب آن کتکی که خورده سقط جنین کرده و بر اثر همان کتک از دنیا میرود؛ پیامبر فرمودند: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون، َ پروردگارا! پذیرفتم و تسلیم هستم و توفیق و صبر تنها از جانب توست....
در ادامه همین حدیث نقل شده که: اولین کسی که درباره اش حکم میکند، قاتل محسّن بن علی - علیه السلام - است و بعد درباره قنفذ؛ او و همراهش را میآورند و آن دو را با شلاقهایی از آتش میزنند، شلاقهایی که اگر یک ضربه آن بر دریاها بخورد، از شرق تا غرب به جوش میآیند و اگر بر کوههای دنیا بخورد، ذوب شده و تبدیل به خاکستر میگردند، پس آن دو را با آن شلاقها میزنند. سپس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای محکوم نمودن با نفر چهارم در پیش گاه خدا به زانو مینشیند و آن سه تن داخل در گودالی میشوند و بر روی آن سرپوشی میگذارند که هیچ کس آنان را نمی بیند و آن سه نیز کسی را نمی بینند...
باب ۲ جلد ۲۸ بحارالانوار بیان حدیث۲۳