2. امیر المومنین علیه السلام

2.14. پیامبر صلی الله علیه و آله در معراج مأمور شدند که حضرت علی علیه السلام را امیرالمومنین بنامند

حدیث اول : امالی طوسی: از فحّام با سندی از عمرو بن حصیب برادر بُریدة بن حصیب آورده است: در حالی که من و برادرم بریده در محضر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله بودیم، ابوبکر وارد شد و به رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله سلام کرد، پس آن حضرت به وی فرمود: برو و بر امیرالمؤمنین سلام کن. عرض کرد: یا رسول الله، چه کسی «امیرالمؤمنین» است؟ فرمود: علی بن ابی طالب. عرض کرد: این فرمان خدا و رسول اوست؟ فرمود: آری! سپس عمر وارد شده، سلام کرد. پس آن حضرت فرمود: برو و به امیرالمؤمنین سلام کن. عرض کرد: یا رسول الله، «امیرالمؤمنین» کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب! عرض کرد: این فرمان از جانب خدا و رسول اوست؟ فرمود: آری! -. امالی شیخ طوسی: ۱۸۲-۱۸۲ -

باب ۵۴ مجلد۳۷بحارالانوار حدیث۳

حدیث دوم : امالی طوسی: ابن صلت با سندی از علی علیه السّلام آورده است که رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: چون مرا به معراج بردند و به سدرۀ المنتهی رسیدم، مرا در محضر پروردگارم عزّوجل نگاه داشتند، پس فرمود: یا محمّد، عرض کردم: لبیّک و سعدیک پروردگارا! فرمود: خلق مرا آزمودی، کدام را مطیع تر به خود یافتی؟ گوید: عرض کردم: پروردگارا، علی را! فرمود: راست گفتی ای محمّد، آیا جانشینی برای خود گرفته ای که از جانب تو رسالتت را ادا نماید و آنچه از کتاب مرا که نمی دانند به بندگانم بیاموزد؟ گوید: عرض کردم: تو خود یکی را برای من برگزین که انتخاب تو برای من نیکوتراست؛ فرمود: من علی را برای تو برگزیدم، پس او را برای خود خلیفه و وصی قرار ده! و علم و حلم خود را به او دادم، و او به راستی«امیرالمؤمنین» است که قبل و بعد از او کسی این سمت را نیافته و نخواهد یافت؛ ای محمّد، علی پرچم هدایت است و امام هرکس که مرا فرمان بُرده و نور اولیای من است و او همان کلمه ای است که پارسایان را ملزم کرده‌ام آن را همراه خود داشته باشند؛ هر کس دوستش بدارد مرا دوست داشته و آنکه دشمنش بدارد مرا دشمن داشته است، پس ای محمّد، او را بدین بشارت ده. پس پیامبر صَلی الله علیهِ و آله عرض کرد: پروردگارا، او را بشارت داده‌ام و

علی علیه السلام فرمود: من عبد خدا هستم و در ید قدرت او قرار دارم، اگر مرا عذاب کند، به خاطر گناهان من است و در حق من ستمی روا نمی دارد و اگر آنچه را که خداوند برای من مقرر فرموده تحقق یاید، شایسته چنین کاری است؛ سپس پیامبر صَلی الله علیهِ و آله عرض کرد: خداوندا، قلب او را جلا ده و بهار او را ایمان به خودت قرار ده!

فرمود: ای محمّد، با وی چنین کردم که خواستی؛ لیک او را مختص به گرفتاری‌هایی خواهم کرد که تاکنون هیچ یک از اولیای خود را چنین مبتلا نکرده باشم. گوید: پیامبر صَلی الله علیهِ و آله عرض کرد: پروردگارا، او برادر و صحابی من است! فرمود: در علم من چنین گذشته است که بدین گرفتاری‌ها امتحان می‌شود و دیگران بدو آزموده گردند. اگر علی نبود، نه دوستان من شناخته می‌شدند و نه دوستان پیامبرانم. 

محمّد بن مالک گوید: پس با نضر بن مزاحم منقری ملاقات کردم و او از غالب جهنی از امام باقر علیه السّلام نظیر این روایت را برایم نقل کرد. 

محمّد بن مالک گوید: پس با علی بن موسی بن جعفر علیهم السّلام دیدار نموده و این حدیث را برای وی بازگو نمودم، فرمود: مرا پدرم از پدرانش علیهم السّلام روایت کرد،... و سپس حدیث را به طور کامل نقل فرمود. -. امالی شیخ طوسی: ۲۱۹- ۲۱۸ -

باب ۵۴ مجلد۳۷بحارالانوار حدیث ۵

حدیث سوم: سلیم بن قیس گوید: نزد سلمان، مقداد و ابوذر نشسته بودم که مردی از کوفیان آمده، به قصد راهنمایی جستن نزد آنان نشست. پس سلمان به وی گفت: به کتاب خدا و علی بن ابی طالب علیه السّلام تمسّک بجوی که او ملازم کتاب خداست و از آن جدا نگردد، زیرا ما گواهی می‌دهیم که از رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله شنیدیم که فرمود: علی برگرد مدار حق می‌چرخد، هر کجا حق باشد او نیز با آن است و به راستی که علی صدّیق است و علی فاروق است که حق را از باطل جدا می‌کند؛ آن مرد گفت: پس مردم را چه می‌شود که ابوبکر را «صدّیق» و عمر را «فاروق» می‌نامند؟ سلمان گفت: مردم همان طور که جانشینی رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله و امارت بر مسلمانان را به آن دو نسبت دادند، این دو نام را نیز به آن دو نسبت دادند. رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله به ما و آن دو با هم امر فرمود که جملگی به علی بن ابی طالب علیه السّلام به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنیم. -. الاحتجاج: ۸۳

باب ۵۴ مجلد۳۷بحارالانوار حدیث۶

https://islamiccourse.net/