8. امام باقر علیه السلام

8.2. برخی از معجزات حضرت باقر علیه السلام

حدیث اول: عبد الله بن عطای مکی می‌گوید: خیلی مایل به زیارت حضرت باقر علیه السلام شدم، در حالی که در مکه بودم. فقط برای دیدار ایشان به رهسپار مدینه شدم. آن شب گرفتار باران شدید و هوای سردی شدم! همین که به در خانه امام رسیدم، نیمه شب بود. با خود گفتم: در این وقت شب در نمی زنم و همین جا هستم تا صبح شود. در همین فکر بودم که شنیدم فرمود: کنیز! در را برای ابن عطا باز کن که امشب دچار سردی و ناراحتی شده، کنیز آمد و در را باز کرد؛ خدمت ایشان رسیدم. -. بصائر الدرجات ۵: ۷۰ -

باب۵ مجلد ۴۶ بحارالانوار حدیث ۷

حدیث دوم : عبد الرحمن بن کثیر از حضرت صادق نقل کرد که حضرت باقر علیه السلام در بیابانی خیمه زد. امام برای کاری رفت تا به درخت خرمایی رسید. در کنار آن درخت چنان حمد و ستایش خدا را نمود که مانند آن را کسی نشنیده بود. آنگاه فرمود: درخت! از آنچه خداوند در نهاد تو قرار داده، به ما بخوران! در این موقع خرمای زرد و قرمز فرو ریخت!! امام میل کرد. ابو امیه انصاری نیز همراه امام بود و او هم از آن خورد. آنگاه فرمود: این آیت برای ما چون آیتی است که برای مریم بود که شاخه خرما را تکان داد، پس درخت خرمای تازه بر او ریخت. -. بصائر الدرجات ۵:

باب۵ مجلد ۴۶ بحارالانوار حدیث۱۰ 

حدیث سوم : محمد بن مسلم می‌گوید: خدمت حضرت باقر علیه السلام بودم که ناگهان دو کبوتر فرود آمدند و شروع کردند به صدا کردن و حضرت باقر علیه السلام جواب آنها را داد! سپس حرکت کردند و بالای دیوار رفتند. در آنجا کبوتر نر ساعتی با ماده به صحبت پرداخت، آنگاه پرواز کردند. من عرض کردم: فدایت شوم! جریان کبوترها چه بود؟ فرمود: ای پسر مسلم! هر چه خدا آفریده از پرنده و چرنده و آنچه دارای روح است، نسبت به ما، از فرزندان آدم مطیع ترند. این کبوتر نر نسبت به ماده خود بدگمان شده بود، هر چه او قسم می‌خورد که کاری نکرده، او قبول نمی کرد! تا گفت: راضی هستی محمد بن علی علیهما السلام در میان ما حکومت کند؟ هر دو قبول کردند. من به او گفتم که تو در باره کبوتر ماده ستم روا داشته ای! او راست می‌گوید، کبوتر نر ماده خود را تصدیق کرد. -. بصائر الدرجات ۶: ۹۸ -

باب۵ مجلد ۴۶ بحارالانوار حدیث۱۷ 

https://islamiccourse.net/