23. محرم

23.9. خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه

حذیم بن شریک اسدی می‌گوید: وقتی علی بن الحسین زین العابدین علیهما السّلام زنان را از کربلا آورد و بیمار بود، و وقتی زنان اهل کوفه با دریدن گریبان هایشان ندبه می‌کردند و مردان نیز با آنان می‌گریستند، زین العابدین علیه السّلام با صدایی ضعیف در حالی که بیماری او را نحیف کرده بود فرمود: اینان می‌گریند! پس چه کسی جز همین‌ها ما را کشت؟ پس زینب دختر علی علیهما السّلام به مردم اشاره کرد که ساکت شوند. حذیم اسدی می‌گوید: به خدا قسم زنی با حیاتر از او ندیدم که گویی از زبان امیرالمؤمنین علیه السّلام سخن می‌گفت و به مردم اشاره کرد که سکوت کنید! نفس‌ها برگشت و زنگ اشتران ساکن شد. سپس بعد از حمد و ستایش خدا و درود بر رسول او فرمود: 

اما بعد؛ ای اهل کوفه! ای اهل خیانت و مکر و ظلم! هشیار باشید که اشک چشمتان خشک نشود و اندوه سینه هاتان آرام نگیرد. مثل شما مانند آن [زنی] است {که رشته خود را پس از محکم بافتن، [یکی یکی] از هم می‌گسست که سوگندهای خود را میان خویش وسیله [فریب و] تقلب سازید. } آیا در شما جز ادعا و خودپسندی و کینه و دروغ و تملق کنیزان و اشاره با چشم به دشمنان چیز دیگری هم هست؟ مانند چراگاهی هستید که بر کثافات شتران است یا مانند موی بافته شده بر زن مدفون می‌باشید! آگاه باشد که چه بد بر خود کردید که خدا بر شما غضب کرد و در عذاب خدا جاودان خواهید بود! 

آیا بر برادر من می‌گریید؟ بله! به خدا قسم باید بگریید! به خدا قسم شما به گریه سزاوارترید. پس بسیار بگریید و کمی بخندید که مبتلا به ننگ کشتن او شدید و با عیب آن مُردید و هرگز آن ننگ را نخواهید شست! کجا خواهید توانست قتل سلاله نبوت و معدن رسالت و آقای جوانان اهل بهشت و پناهگاه جنگ‌ها و ملجأ حزب و محل استقرار صلح و طبیب جراحات شما و محل فزع شما در مصیبات شما و محل رجوعتان هنگام گفتگویتان و بزرگ حجت هایتان و عَلَم دلیل هایتان را خواهید شست؟ هان که چه بد چیزی نفس هایتان برای شما پیش فرستادند و بد است آنچه برای روز سختی خود وزر و وبال خود کرده اید. پس هلاکت و هلاکت و بازگشت امراض نصیبتان باد که سعی تان نومیدی است و دستتان بریده باد و معامله تان پر زیان و به غضب خدا برگشتید و خواری و بیچارگی برایتان مقدر شده است. 

وای بر شما! می‌دانید چه جگری از محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم پاره کردید و کدام پیمان را شکستید و چه دخترانی از او را آشکارا به کوچه و بازار کشاندید و چه حرمتی از او هتک کردید و چه خونی از او ریختید؟ کار زشتی کردید که نزدیک است آسمان از آن پاره شود و زمین منشق شود و کوه‌ها به شدت فروریزد! این عمل را با نهایت زشتی مرتکب شدید و مصیبت بزرگی به بار آوردید و بد کردید و کژی به بار آوردید و شکاف ایجاد کردید به اندازه پری زمین و آسمان. آیا از این که آسمان خون نمی بارد تعجب نمی کنید؟ و عذاب آخرت رسواکننده تر است و آنان یاری نمی شوند. پس آرامش، شما را سبکسر نکند که خدای عزوجل کسی است که اقدام شما او را به عجله وا نمی دارد و ترس از دست رفتن خون مظلوم از خدا نمی رود؛ هرگز! پروردگار تو در کمینگاه ما و توست. سپس این شعر را سرود: 

چه می‌گویید وقتی پیامبر شما به شما بگوید: چه کردید شما که آخرین امت‌ها هستید 

با اهل بیت و اولاد من و حق کرامت من؟ که برخی از آنان را اسیر کردید و برخی را به خون کشیدید و کشتید؟ 

من که خیرخواه شما بودم این جزای من نبود که در خصوص خویشان نزدیک من این بدرفتاری را مرتکب شوید 

من بر شما می‌ترسم که بر شما عذابی مثل عذابی که اهل ارم را هلاک کرد نازل شود! 

سپس حضرت زینب سلام الله علیها از آنان روی گرداند. 

حذیم می‌گوید: من مردم را دیدم که حیرت زده اند و دست بر دهان گرفته اند! متوجه پیرمردی در کنار خود شدم که می‌گریست و ریشش از گریه اش تر شده بود و دستش را به آسمان بلند کرده بود و می‌گفت: پدر و مادرم فدایشان! پیرانشان بهترین پیران و جوانانشان بهترین جوانان بودند و نسلشان نسلی کریم و فضلشان فضلی عظیم بود. سپس سرود: 

پیرانشان بهترین پیران و نسلشان وقتی نسل‌ها را بشمرند هلاک و خوار نمی شوند 

پس علی بن الحسین علیهما السّلام فرمود: ای عمه! سکوت بفرما که در باقی مانده از رفتگان ما درس عبرت است و تو به حمد خدا عالمی هستی که تعلیم ندیده ای و فهمیده ای هستی بدون این که کسی چیزی به تو تفهیم کند! گریه و زاری کسی را که روزگار او را برده بر نمی گرداند. پس بی بی ساکت شد. سپس امام سجاد علیه السّلام از مرکب فرود آمد و خیمه اش را بر پا کرد و زنان را پایین آورد و داخل خیمه شد.

باب۳۹ مجلد۴۵ بحارالانوار حدیث۷ 

https://islamiccourse.net/